۵- حوصله ام سر رفته

۱- یهنی به تمام مهنی کفری و بی حوصله ام.   بابا و همسر زندگی کماکان در حال بازیند تازه ریموتم بابا برداشته و گذاشته رو ووآ و فیلم هم نمی ذاره ببینم!!! چرا؟!  خوب چونکه این چن روز که نبوده از اخبار دنیا بی خبر مونده دیگه و الانه که دنیا بهم بریزه!!!   

۲- صبحی رفتم دیدنه ریحون!!!   خدایا یا منو بکش یا منو بکش ! نه که من عاشق نوزادم ... اونم هی ونگ ونگ... مگه اروم میشه...  دیوانه ام کرد تازه هی باباش میگه برو بغله زن عمو!!!    الهی خدا کچلت کنه منوچ  که اینقد خون به جیگر من میکنی!!!   

۳- راستیا  کلی حال کردم دیشب    taki ng liv es رو دیدم ...  یهنی واقعا باحال ادمو سورپریز می کرد یک جاش واگها حال چردم!!!  البته خوب بهدش جرات نداشتم اسانسور که داره باز میشه من اولین نفر باشم و ببینم چی و کی توشه     ... خودم می دونم حیلی باحالم.

۴- الانی زیر چشمی همسر زندگی رو دید زدم دیدم اونم داره منو می نگاهه.. منم سریع اینجوری کردم: که بفهمه مثلندش محلم نمیذاره بهدن حالش گرفته می شه (البته که خودم هم از جذبه ام داشتم می ترسیدم دیگه     )   ولی فک کنم   ...!!!! آره. ..  اصلندش محلم هم نذاشت    واقعا یعنی منو .... هم حساب نمی کنه بهنی ایا؟!؟!

۵- خودم حالم بد شد بسکه اموتیکون گذاشتم... خوب حوصله ام سر رفته دیگه... یهنی مهلوم نیس!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد