۴- بالاخره درست شد اما چه سود!!!

۱- بعد کلی در بدری مجبور شدم اون template خوشگلمو بیخیال بشم و این و بزارم که حداقل بیاد بالا. معبوم نیست چش شده!!!  اینو دوس ندارم

 

۲- اینقدره بیکاری بهم فشار اورده دقیقا سرکار که دو تا فیلم دیدم ju de و سن توری

۲-۱: سن توری

واگعا گَشَه بود... یه واقعیت محض و کامل .. حالا خدا رو شکر بابای پسره وضعش خوف بود وگرنه   ... مثه خیلیای دیگه ی امروز . ولی من خیلی گریستم  از روزی که با عصبانیتت مضرابامو انداختم یه طرف و قسم خوردم که دیگه بش دست نمی زنم الان یه ۶،‌۷ سالی میگذره و من هنوز ...  هر وقت صدای سنتور و می شنوم میخوام داد بزنم اینقد بغضم می گیره که دیگه نفسم بالا نمیاد...  از اون موقع دست به هر سازه دیگه ای هم زدم انگاری واسم فحش خواهر مادر بوده ... خیلی وحشتناکه ... کاشکش یه روز دوباره بتونم سازم و از جعبه اش بیارم بیرونو ... دنگ دنگ !!!!!!!!!

 

۲-۲: جود

واقعا که... ولی عین حرف من واسه ازدباج !‌ بود. من اخرشم نفهمیدم چرا اگه یکی دیگه بیاد بگه شما مزدو ج شدین دیگه حرفی نیس ولی اگه خودمون بین خودمون بگیم،‌ عمرن اصلن هیچگاه غیر ممکنه  دختره بده بی ادبه .... هزار دفه با ۱۰۰ نفر بحثیدم که چرا می گن محرم شدین با یه کلمه ولی قبلش نبودین. میگم اون یه کلمه که جادو نمی کنه.می کنه؟  بماند... طولانیست و در حوصله الان ما نمی گنجد

۳- کاشکی بشه دوباره temp خودمو بذارم. تازه امروز گوش شیطون کر و کور اگه خدا بخواد برم خونه می خوام یکمی از اشپزخونه رو واسه عید تمیز کنم . ( یکمی یعنی دقیقا اون کابینت تکیه که قابلمه ها توشه!!!)  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد